سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راز اصلی رسیدن به هدف چیست؟

من در سال های گذشته 3 بار پشت سرهم، در رسیدن به هدف خود شکست خوردم. اما چرا می خواهم در سال جدید دوباره برای رسیدن به هدف خود تلاش کنم؟

 

تنظیم اهداف و یا به عبارتی هدف گذاری در آخرین ماه هر سال، از کار های مورد علاقه ی من می باشد. یک دفترچه ی جدید تهیه می کنم، مینشینم و چند ساعتی را صرف فکر کردن در مورد آنچه که قرار است در 12 ماه سال جدید انجام دهم میکنم.



یکی از اهدافی که به مدت سه سال همچنان باقی مانده و هنوز نتوانستم به آن برسم، مطالعه ی  40 کتاب در عرض یک سال می باشد. این هدف جایش را هر سال در لیست اهدف من محکم و محکم تر می کند. 

 

فقط به این خاطر که من هیچوقت به طور کامل و قطعی این هدف را نشانه نگرفته ام. من همیشه با مطالعه ی چند کتاب کوتاه این هدف را دور زدم و کم کاری کردم. برای بعضی ها خواندن 40 کتاب در طول یک سال ممکن است آسان به نظر برسد. به خصوص برای بهترین دوست من که توانست بیش از 60 کتاب را در سال 96 مطالعه کند.برای دیگران این یک هدف بسیار مشکلی است.

 

اما برای من این یک چالش جذاب است. چالشی برای متمایل کردن خودم برای مطالعه ی بیشتر، بدون در نظر گرفتن این موضوع که آیا من اصلاً میتوانم به چنین هدفی برسم یا نه؟!

 

برنامه ریزی من با نوشتن یک تعهدنامه شخصی  در سال 1392 آغاز شد ، درست زمانی که من تازه دانشگاه را تمام کرده بودم و وقت آزاد برای مطالعه ی کتاب های غیر درسی داشتم. من در این برنامه به خودم قول داده بودم ومتعهد شده بودم، تا 40 عدد کتاب را در مدت یک سال( در سال جدید) مطالعه کنم.

 

 

با در نظر گرفتن زمان 45 دقیقه ای که روزانه صرف رفت و آمد با مترو می کردم، قصد اصلی من این بود که از این زمان برای مطالعه ی این تعداد کتاب استفاده کنم و این هدف را از لیست بلند بالای اهدافم حذف کنم. وقتی سال 1393 از راه رسید، تصمیم گرفتم هدفم را به طور قطعی عملی کنم.در این سال من فقط 28 کتاب مطالعه کردم. بنابراین این هدف را به سال 1394 موکول کردم.

 

 

من سال 1394 را با مطالعه ی 32 کتاب به پایان رساندم و تعهدنامه ی خودم را برای رسیدن به 40 کتاب در سال بعد امضا کردم. و اکنون که به روزهای پایانی سال 1394 نزدیک میشویم 35امین کتاب در لیست را تمام خواهم کرد.  یعنی می توانم به 40 عدد کتاب در یک سال برسم؟!!

 

 

چرا من تا این اندازه برای رسیدن به هدف خود یعنی خواندن 40 کتاب در یک سال، پافشاری می کنم؟

در حالی که شاید واقعاً نتوانم به چنین هدفی برسم؟! یعنی من دوست دارم شکست بخورم؟!

 

 

پاسخ این سوال دو راز بزرگ را شامل می شود!!!
و در واقع همان چیزی است که شما به خاطر آن، در حال مطالعه ی این نوشته هستید.

 

 

راز اول: مداومت در رسیدن به هدف خود

 

من می دانم که اگر در رسیدن به خواسته ی خود پافشاری کرده و مداومت کنم، بالاخره دیر یا زود به خواسته ی خود خواهم رسید.

حتماً این جمله را شنیده اید:

"دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره"

 پس شما هم مطمئن باشید که اگر برای رسیدن به هدف خود دست از تلاش بر ندارید، حتماً به خواسته و هدف خود خواهید رسید.

شاید در رسیدن به خواسته ی خود چندین بار شکست بخورید. این طبیعی است. اگر در رسیدن به اهداف خود با شکست مواجه نشدید، حتما به مسیری که در حال رفتن در آن هستید شک کنید. شکست فقط یک نتیجه است نه پایان. همانطور که موفقیت یک نتیجه است.

 

شکست نتیجه ای است که به شما می گوید باید بیشتر و بهتر تلاش کنید، باید نقشه و استراتژی خود را تغییر دهید.( اگه انسان ضعیفی باشید به خود می گویید: من دیگه خسته شدم، من دیگه نمی تونم، من کم آوردم، من لیاقتشو ندارم، من واسه این کار ساخته نشدم و...) تفکراتی که خیلی از ما با آن ها روبرو شده ایم و این تفکرات باعث این می شود که ما برای همیشه قید اهداف خود را بزنیم.

 

 و اما موفقیت نتیجه ای است که می گوید: از حالا به بعد کار اصلی شما شروع شده است و تازه شما اولین قدم را برای ورود به دنیای موفقیت طی کرده اید. اگر توانایی ادامه ی این مسیر را داری، بسم الله...

(اگه انسان ضعیفی باشید دچار غرور می شوید و به خود می گویید: دیگه تمومه، من آدم بزرگی شدم، دگیه هیچ کسی نمیتونه جلومو بگیره، من از همه بهترم و...) و این غرور می شود عامل سقوط شما.

نه خود را بیش از حد دست کم بگیرید، نه بیش از حد مغرور شوید. واقع بین و در عین حال امیدوار باشید.

 

شاید این رسیدن چندین ماه یا چندین سال طول بکشد. همان طور که برای ادیسون، مخترع لامپ یا بابک بختیاری، موسس آیس پک و یا بسیاری از کسانی که سال ها پشت کنکور ماندند، و به خواسته ی خود رسیدند انتفاق افتاد.

قطعا شما هم مثل من افراد زیادی را می شناسید که در سنین بالا، مثلاً 30 یا 40 سالگی در کنکور شرکت کردند و در رشته هایی مثل پزشکی یا رشته ی مورد علاقه شان قبول شدند.

 

بر روی ادامه ی مطلب کلیک کنید.

ادامه ی مطلب


نویسنده: عباس عابدینی

منبع: فراانگیزش

 مطلب مرتبط:  نباید از شکست خوردن بترسید!